فروردین 95
سلام عشقم آراد جونم یکبار دیگه نوروز رو با هم جشن گرفتیم و این پنجمین نوروز هستش که کنارمون هستی . اون پسر کوچولوی من بزرگ شده و حرفهای بزرگونه میزنه که ما رو متعجب میکنه ولی هنوز یک کوچولو بعضی کلمات رو اشتباه میگی مثل فوتبال که میگی توپ بال و.... امسال نوروز رو کنار خانواده بابایی شروع کردیم اینم عکسهای سال تحویل که تازه از خواب بیدار شدی و خوابت میومد. متاسفانه خاله زهراجون سوم عید تو راه مسافرت نزدیک شیراز تصادف کرد و حالش زیاد خوب نبود و از عید 95 هیچی نفهمیدیم و جایی نرفتیم. تولد بابایی که من به خاطر وضعیت خاله زهرا حوصله جشن گرفتن رو نداشتم ولی عمو هدایت مهربون دوست بابایی خونمون بودند و زحمت کشیدند و رفتند برای ...
نویسنده :
مامان الهام
16:57